می خواهم آن باشم که تو می خواهی...

می خواهم آن باشم که تو می خواهی....

سرنوست من به تو گره خورده.....

پس زندگی ام را به پایت می ریزم هر آنچه که دارم...

به امید یک نگاهت...

نگاهم کن و مرا رهایم کن .... رهایم کن از تمامی غم ها وآلام...

و مرا دریاب مرا دریاب که سخت محتاج محتاجم...

به دلم قول داده ام که دیگر کسی ساکنش نباشد جز تو...چرا که با دلم عهد بسته ایم که قطعه ای باشیم از جای پای تو ای سلطان همه عالم که تمامی خاک ها و زمین ها مدیون تو اند. پس در این همه از سرحدات قطعه زمین کوچک دلم را پذیرا باش. چرا که کویر دلم به ذره ای از آب سرچشمه محبت تو آباد خواهد شد و خواهد پیوست به سرزمین عشق... آنجا که تمامی خلایق از ازل تا ابد بر آن سلام می کنند.پس اجازه بده من هم این قطعه زمین خشک و کوچک را پیوند بزنم به قلمرو حکومتی ات شاید که بهایی پیدا کند و خریداری داشته باشد و چه خریداری بهتر از خالق و بندگان خوبش . پس بگذار من هم کمی به خاطر هم جواری با شما ارجی پیدا کنم و بتوانم خودم را از این همه غفلت ها و روز مرگی ها رهایی بخشم و آسمانی شوم.

هر چه داشته ام و دارم همین است که در طبق اخلاص تقدیم پیشگاهت می کنم پس قبولم نما که " و عاداتکم الاحسان وسجیتکم الکرم..."

کاش کویر شوره زار دل من هم قطعه ای از این خاک به شمار آید....

" السلام علی ساکن کربلا..."

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: