دیدم او را
در قاصدک های بهاری دیدم او را در چشمه های آب جاری دیدم او را در ناله ی مرغ سحر در سوز قمری در نغمه آواز قناری دیدم او را در برگ گل با گونه ی سرخ و لطیفش در شبنم صبح بهاری دیدم او را در بیشه ی شیران در اندیشه ی صید در بنجه ی باز شکاری دیدم او را در گریه های عاشقان خسته در شب در التجا در گریه زاری دیدم او را در زلف لیلی چشم مجنون روی خسرو در چهره ی هر گلعذاری دیدم او را در ناله ی نی گریه ی چوبان تنها در نغمه ی جانسوز تاری دیدم او را در تندر و در رعد و در باران و سیلاب در عمر کوتاه شراری دیدم او را در جستجویش میروم اما ندانم من دیده آری دیده آری دیدم او را
نظرات شما عزیزان: