نکته ها و حکایات خواندنی

1. ایثار شیخ مرتضی انصاری
یكی از علمای بزرگ میگوید: خدمت شیخ انصاری عرض كردم، یكی از سادات كه از فضلای حوزه است بسیار مضطر شده و عیالش در حال وضع حمل است، كمكی به او بفرمایید.
شیخ فرمود: فعلاً چیزی ندارم به جز مقداری وجه روزه و نماز، خوب است دو سال نماز و روزه استیجاری به او بدهم. عرض كردم فلانی آقازاده است، اهل نماز و روزه استیجاری نیست، به علاوه اهل درس است و این نماز و روزه استیجاری مانع درس او میشود.
شیخ تأملی نموده و فرمود: پس من دو سال عبادت را خود به جا میآورم، شما پولش را برای او ببرید.
این در حالی بود كه شیخ خود مشاغل زیادی داشت. 1
2. چُرت دو نبش
از یكی پرسیدند بهترین خواب چه خوابی است؟ پاسخ داد: چُرت دو نبش. گفتند: چرت دو نبش چیست؟ گفت: وقتی آقا بالای منبر پر حرارت صحبت میكند، من میروم گوشه مسجد در زاویه دیوار مینشینم، خوابم میبرد و سرم به گوشه دیوار میافتد، دیوار سرم را نگه میدارد، دوباره سرم به آن طرف دیوار میافتد، باز دیوار سرم را نگه میدارد، این چرت دو نبش است. گاهی هم كه مؤمنین صلوات میفرستند، من به فیض محمد صلی الله علیه و آله آخرش میرسم. 2
3. خصلتهای نجیب
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر كس در او یكی از سه خصلت نباشد، نجیب به شمار نیاید. خِرَدی كه در سایه آن آراسته گردد، یا ثروتی كه در سایه آن توانگر شود، یا دودمانی كه او را یاری نمایند.» 3
4. نیازمندیهای اداره خانواده
«به راستی مرد برای اداره خانوادهاش به سه صفت نیاز دارد و چنان كه این صفات در او نباشد، باید هر جوری شده در خود ایجاد نماید. برخورد خوب و زیبا، بذل و بخشش به اندازه نمودن و غیرت (به جا) كه خانواده را حفظ نماید.» 4

5. بهشت واقعی
موسی بن بكر گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودیم، مردی در مجلس گفت: از خدا بهشت میخواهیم. حضرت فرمود: شما در بهشتید، از خدا بخواهید كه بیرونتان نكند. عرض كرد: فدایت شوم، ما در دنیا هستیم. فرمود: آیا شما به ولایت ما اقرار ندارید؟ عرض كرد: چرا!
فرمود: این است معنای بهشتی كه هر كس اقرار كند در آن است، پس از خدا بخواهید كه این نعمت از شما سلب نشود.
ای خداوندا تو از ما لطف و نعمت را مگیر آن صفا و مهربانی آن محبت را مگیر
معنویت بستگی دارد به مهر اهل بیت هر چه میخواهی بگیر اما ولایت را مگیر
6. خالق رازق
معروف كرخی روزی به پیش نمازی اقتدا كرد. بعد از نماز، امام جماعت از او پرسید: رزق و روزی تو از كجا میآید؟ معروف گفت: قدری درنگ كن تا نمازی را كه به تو اقتدا كردم دوباره بخوانم، بعد از آن جوابت را خواهم داد. چون كسی كه در رازقیت خداوند شك كند، در حقیقت در خود خالق هستی شك دارد. 5
7. احترام به سادات
یكی از روحانیون كه از سادات بود میگفت: روزی به خدمت مرحوم آیت الله آخوند ملا علی معصومی همدانی رسیدم، در حالی كه ایشان در بستر بیماری خوابیده بود. وقتی كه وارد شدم فرمود: بیا و در بالای مجلس بنشین. عرض كردم: آقا! فرقی نمیكند، اینجا در خدمت شما هستم. فرمود: بیا و بالا بنشین. من تا حالا پای خود را به طرف جایی كه شال سید یا عمامه سید بوده دراز نكردهام، حالا بیایم و پایم را به طرف شما دراز كنم. 6
8. اوج فداكاری
شخصی همسر بسیار بداخلاقی داشت، ولی در برابر اخلاق بد او صبر و تحمل میكرد. دوستانش به او گفتند: چرا او را طلاق نمیدهی تا نجات پیدا كنی؟ گفت: میترسم او را طلاق دهم، مردی او را بگیرد كه نتواند بر اخلاق بدش صبر كند و باعث اذیت این زن شود. 7
9. اهمیت درس
یكی از علمای بزرگوار نقل میكند كه: ما در عصر آقای حاج شیخ عبدالكریم حائری خدمت حضرت آیت اللّه گلپایگانی درس میخواندیم، روزی آقا مقداری دیرتر از وقت مقرر تشریف آورده و برای گفتن درس حضور یافتند و فرمودند: علت تأخیر من این بود كه فرزندم در حوض خانه دچار خفگی شد و از دنیا رفت و من گرفتار تجهیزات و كفن و دفن او بودم. (استاد كریمی جهرمی میگوید: من بعد از شنیدن این داستان از مرحوم آیت اللّه گلپایگانی راجع به این فرزند پرسش كردم، فرمودند: آری، او كودكی بود در حدود شش سالگی) . 8
10. پایداری، راز موفقیت
جناب آخوند ملا حسینقلی (همدانی) بعد از بیست و دو سال سیر و سلوك نتیجه گرفت و به مقصود رسید. خود آن جناب گفت: در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا اینكه روزی در نجف در جایی نشسته بودم، كبوتری را دیدم كه بر زمین نشست و پاره نان بسیار خشكیدهای را به منقار گرفت، هر چه نوك میزد خُرد نمیشد، پرواز كرد و رفت و نان را رها كرد، پس از چندی دوباره به سراغ آن تكه نان آمد، باز چند بار آن را نوك زد و خرد نشد، باز برگشت و بعد از مدتی بالاخره آن تكه نان را با منقارش خرد كرد و خورد. از این عمل كبوتر فهمیدم كه اراده و همت برای [تكان دادن و پیشرفت] انسان لازم است. 9
11. نذر عجیب
مرحوم آیت اللّه بروجردی رحمة الله زمانی كه در بروجرد بود نذر كرد كه اگر خشم خود را كنترل نكند، و با مردم تندی ننماید، یك سال پشت سر هم روزه بگیرد. روزی هنگام مباحثه علمی با یكی از شاگردان خود، كه مطالب درسی را به خوبی نمیفهمید، طاقت نیاورد و به او تندی كرد، و چون نذر كرده بود، یك سال پشت سر هم روزه گرفت تا به نذرش عمل نماید.10
نظرات شما عزیزان: